۱۳۸۵ اسفند ۱۷, پنجشنبه

بیانیه جهانی حقوق بشر


چند ماه پيش، مصاحبه يكي از شبكه‌هاي ماهواره‌اي با يكي از فعالان حقوق بشر را تماشا مي‌كردم. راستش را بخواهيد، من هم مانند سايرين، معمولا آنقدرها حوصله ندارم كه كلام اين افراد را تا پايان گوش كنم. اينبار اما از اندك درنگي كه به خرج دادم نكته‌اي جالب نصيبم شد. تمام اصرار مصاحبه شونده اين بود كه مردم ايران بيانيه حقوق بشر را حداقل يك بار بخوانند. و مرا به فكر واداشت كه راستی چرا در تمام اين مدت و پس از اينهمه گفتن و شنيدن از حقوق بشر، هنوز بيانيه حقوق بشر را نخوانده‌ام؟ با خودم قرار گذاشتم كه در اولين فرصت، متن بيانيه را پيدا كنم و بخوانم. اين قرار در پس روزمرگي‌ها گم شد تا چند روز پيش كه از حقوق زنان نوشتم.


سخن كوتاه مي‌كنم و از شرح چند روز كار مداوم و مطابقت دادن متن‌هاي مختلف با يكديگر مي‌گذرم؛ كه حاصل اين تلاش‌هاي چند روزه، هر بار به دلايل فني نامعلوم، حذف و ناپديد شد. همينقدر بگويم كه در اين چند روز، ترجمه‌هاي مختلفي از اين بيانيه يافته‌ام و حين مطابقت دادن آنها با متن انگليسي، ايرادات جدي در آنها ديده‌ام. از همه مهمتر اينكه در مواردي بعضي از بندهاي اين منشور كاملا در ترجمه حذف شده بودند.


خلاصه اينكه مطابقت دادن دو متن و اصلاح ترجمه فارسي با هر مشقتي بود به پايان رسيد و نتيجه آن در پي آمده است. اگرچه ترجمه زير بر اساس نسخه فارسي است كه در وب‌سايت سازمان ملل متحد يافته‌ام؛ مطمئنم در اين نسخه هم اشكالات بي‌شماري از حيث رعايت قوانين ترجمه و ساختار جمله بندي فارسي وجود دارد؛ با اين حال فكر مي‌كنم مفهوم را مي‌رساند. براي اينكه مسئوليت اشتباهات متن فارسي را به عهده نداشته باشم، متن انگليسي را نيز بخوانيد. به نظر من حداقل يك بار خواندن آن ضرري ندارد. اگر وقت و حوصله داشتيد ايرادات اين ترجمه را پس از مطابقت دادن با متن انگليسي برايم بنويسيد تا آن را با همكاري شما به تدريج اصلاح كنم و با كمك هم به ترجمه‌اي روان، دقيق و زيبا برسيم. كافي است هر زمان كه فرصت كرديد يك بند آن را با اصل انگليسي مطابقت دهيد. باب بحث بر سر محتوا هم كه باز است.


نكته پاياني اينكه تلاش مي كنم مشكلات جامعه مان را در فضايي به دور از قيل و قال‌هاي عوامگرايانه رسانه ها بيابم و براي اصلاح آنچه درست نمي‌دانم اقدامي در حد يك شهروند ايراني و نه بيشتر انجام دهم. از آنجا كه معتقدم مشكلات ما بيشتر فرهنگي هستند تا سياسي، فعاليت فرهنگي را شرط لازم براي رسيدن به روزگاري بهتر از اين كه داريم مي‌دانم. خواندن بيانيه جهاني حقوق بشر شايد مصداق همان گام كوچكي باشد، كه يك شهروند گمنام ايراني در گوشه اي از اين سرزمين به اميد آينده‌اي بهتر برمي دارد.


بيانيه جهاني حقوق بشر


از آنجا که شناسايي حيثيت ذاتي کليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يکسان و انتقال ناپذير آنان اساس آزادي و عدالت و صلح را در جهان تشکيل مي دهد،


از آنجا که عدم شناسايي و تحقير حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانه اي گرديده است که روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايي که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترين آمال بشر اعلام شده است،


از آنجا که اساساً حقوق انساني را بايد با اجراي قانون حمايت کرد تا بشر به عنوان آخرين علاج به قيام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد،


از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بين ملل را مورد تشويق قرار داد،


از آنجا که مردم ملل متحد ايمان خود را به حقوق اساسي بشر و مقام و ارزش فرد انساني و تساوي حقوق مرد و زن مجدداً در منشور اعلام کرده اند و تصميم راسخ گرفته اند که به پيشرفت اجتماعي کمک کنند و در محيطي آزادتر، وضع زندگي بهتري به وجود آورند،


از آنجا که دولتهاي عضو، متعهد شده اند که احترام جهاني و رعايت واقعي حقوق بشر و آزادي هاي اساسي را با همکاري سازمان ملل متحد تامين کنند،


از آنجا که حسن تفاهم مشترک نسبت به اين حقوق و آزاديها براي اجراي کامل اين تعهد کمال اهميت را دارد،
مجمع عمومي اين اعلاميه جهاني حقوق بشر را آرمان مشترکي براي تمام مردم و کليه ملل اعلام مي کند تا جميع افراد و همه ارکان اجتماع اين اعلاميه را دائماً مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسيله تعليم و تربيت احترام اين حقوق و آزادي ها توسعه يابد و با تدابير تدريجي ملي و بين المللي، شناسايي و اجراي واقعي و حياتي آنها، چه در ميان خود ملل عضو و چه در بين مردم کشورهايي که در قلمرو آنها مي باشند، تامين گردد.


ماده اول:
تمام افراد بشر آزاد به دنيا مي آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل و وجدان مي باشند و بايد نسبت به يكديگر با روح برادري رفتار كنند.

ماده دوم:
1) هر كس ميتواند بدون هيچ تمايز خصوصاً از حيث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقيده سياسي يا هر عقيده ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعي، ثروت، ولادت يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و كليه آزادي هايي كه در اعلاميه حاضر ذكر شده است بهرمند گردد.
2) به علاوه هيچ تبعيضي، مبتني بر وضع سياسي، اداري و قضايي يا بين المللي كشور يا سرزميني كه شخص به آن تعلق دارد، به عمل نخواهد آمد. خواه اين كشور مستقل، تحت قيوميت يا غير خود مختار بوده و يا حاكميت آن به شكلي محدود شده باشد.

ماده سوم:
هر كس حق زندگي، آزادي و امنيت شخصي دارد.

ماده چهارم:
احدي را نمي توان در بردگي نگاه داشت و داد و ستد بردگان به هر شكلي كه باشد ممنوع است.

ماده پنجم:
احدي را نمي توان تحت شكنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظالمانه يا خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد.

ماده ششم:
هر كس حق دارد كه شخصيت حقوقي او در همه جا به عنوان يك انسان در مقابل قانون شناخته شود.

ماده هفتم:
همه در برابر قانون مساوي هستند و حق دارند بدون تبعيض و بالسويه از حمايت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضي كه ناقض اعلاميه حاضر باشد و در برابر هر تحريكي كه براي اعمال چنين تبعيضي انجام شود بصورت مساوي از حمايت قانون برخوردار شوند.

ماده هشتم:
در برابر اعمالي كه حقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار دهند و آن حقوق به وسيله قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشند، هر كس حق رجوع موثر به محاكم ملي صالحه را دارد.

ماده نهم:
احدي را نمي توان خودسرانه توقيف، حبس يا تبعيد نمود.

ماده دهم:
هر كس با مساوات كامل حق دارد كه دعوايش بوسيله دادگاه مستقل و بي طرف، منصفانه و علناً رسيدگي شود و چنين دادگاهي درباره حقوق و الزامات او و يا هر اتهام جزائي كه به او وارد شده باشد تصميم بگيرد.

ماده يازدهم:
1) هر كس كه به بزهكاري متهم شده باشد، بي گناه محسوب خواهد شد تا وقتي كه در جريان يك محاكمه عمومي كه در آن كليه تضمين هاي لازم براي دفاع او تامين شده باشد، تقصير او قانوناً محرز گردد.
2) هيچ كس براي انجام يا عدم انجام عملي كه در موقع ارتكاب، آن عمل به موجب حقوق ملي يا بين المللي جرم شناخته نمي شده است محكوم نخواهد شد. به همين طريق هيچ مجازاتي شديدتر از آنچه كه در موقع ارتكاب جرم بدان تعلق ميگرفت درباره احدي اجرا نخواهد شد.

ماده دوازدهم:
احدي در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مكاتبات خود، نبايد مورد مداخله هاي خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نبايد مورد حمله قرار گيرد. هر كس حق دارد در مقابل اينگونه مداخلات و حملات مورد حمايت قانون قرار گيرد.

ماده سيزدهم:
1) هر كس حق دارد كه در داخل هر كشوري آزادانه عبور و مرور كند و محل اقامت خود را انتخاب كند.
2) هر كس حق دارد هر كشوري از جمله كشور خود را ترك كند يا به آن بازگردد.

ماده چهاردهم:
1) هركس حق دارد در مقابل تعقيب، شكنجه و آزار پناهگاهي جستجو كند و در كشورهاي ديگر پناه گزيند.
2) در مواردي كه تعقيب واقعاً مبتني به جرم عمومي و غير سياسي يا رفتارهايي مغاير با اصول و مقاصد ملل متحد باشد نميتوان از اين حق استفاده كرد.

ماده پانزدهم:
1) هر كس حق دارد كه داراي تابعيت باشد.
2) احدي را نمي توان خودسرانه از تابعيت خود يا از حق تغيير تابعيت محروم كرد.

ماده شانزدهم:
1) هر زن و مرد بالغي حق دارند بدون هيچگونه محدوديت از نظر نژاد، مليت يا مذهب با يكديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده دهند. آنان هنگام ازداواج، در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلال آن، در كليه امور مربوط به ازدواج داراي حقوق مساوي مي باشند.
2) ازدواج بايد با رضايت كامل و آزادانه زن و مرد واقع شود.
3) خانواده ركن طبيعي و اساسي اجتماع است و حق دارد از حمايت دولت و جامعه بهرمند گردد.


ماده هفدهم:
1) هر كس منفرداً يا بطور دسته جمعي حق مالكيت دارد.
2) احدي را نمي توان خودسرانه از حق مالكيت محروم نمود.

ماده هجدهم:
هر كس حق دارد كه از آزادي فكر، وجدان و مذهب بهره مند شود. اين حق متضمن آزادي تغيير مذهب يا عقيده و نيز متضمن آزادي اظهار عقيده و ايمان ميباشد و همچنين شامل تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است. هر كس ميتواند از اين حقوق منفرداً يا اجتماعاً و به طور خصوصي يا عمومي برخوردار شود.

ماده نوزدهم:
هر كس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آنست كه از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسايل ممكن و بدون محدوديت آزاد باشد.

ماده بيستم:
1) هر كس حق دارد آزادانه مجامع و جمعيتهاي مسالمت آميز تشكيل دهد.
2) هيچكس را نميتوان مجبور به شركت در اجتماعي كرد.

ماده بيست و يكم:
1) هر كس حق دارد در اداره امور عمومي كشور خود، خواه مستقيماً و خواه از طريق نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند شركت جويد.
2) هر كس حق دارد با تساوي شرايط به خدمات عمومي كشور خود دسترسي داشته باشد.
3) اساس و منشاء قدرت حكومت اراده مردم است. اين اراده بايد به وسيله انتخاباتي ابراز گردد كه از سالم بوده و بطور ادواري صورت پذيرد. انتخابات بايد عمومي و با رعايت مساوات باشد و با راي مخفي يا طريقه اي نظير آن انجام گيرد كه آزادي راي را تامين نمايد.

ماده بيست و دوم:
هر كس به عنوان عضو اجتماع حق امنيت اجتماعي دارد و مجاز است بوسيله مساعي ملي و همكاري بين المللي حقوق اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را كه لازمه مقام و نمو آزادانه شخصيت اوست با رعايت تشكيلات و منابع هر كشور بدست آورد.

ماده بيست وسوم:
1) هر كس حق دارد كار كند، كار خود را آزادانه انتخاب نمايد، شرايط منصفانه و رضايت بخشي براي كار خود خواستار باشد و در مقابل بيكاري مورد حمايت قرار گيرد.
2) همه حق دارند بدون هيچ تبعيضي، در مقابل كار مساوي، اجرت مساوي دريافت كنند.
3) هر كس كه كار مي كند به مزد منصفانه و رضايت بخشي ذيحق ميشود كه زندگي او و خانواده اش را موافق شئون انساني تامين كند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسايل ديگر حمايت اجتماعي تكميل نمايد.
4) هر كس حق دارد براي دفاع از منافع خود با ديگران اتحاديه صنفي تشكيل دهد يا در اتحاديه هاي صنفي شركت كند.

ماده بيست و چهارم:
هر كس حق استراحت و فراغت و تفريح دارد و به خصوص به محدوديت معقول ساعات كار و مرخصي هاي ادواري با اخذ حقوق ذيحق ميباشد.

ماده بيست و پنجم:
1) هر كس حق دارد كه سطح زندگاني او، سلامتي و رفاه خود و خانواده اش را از حيث خوراك، پوشاك، مسكن و مراقبتهاي پزشكي و خدمات لازم اجتماعي تامين كند و همچنين حق دارد كه در مواقع بيكاري، بيماري، ناتواني، بيوگي، پيري يا تمام موارد ديگري كه به عللي خارج از اراده انسان وسايل امرار معاش از دست رفته باشد، از امنيت برخوردار شود.
2) مادران و كودكان حق دارند از كمك و مراقبت مخصوصي بهره مند شوند. كودكان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنيا آمده باشند، حق دارند كه همه از يكنوع حمايت اجتماعي برخوردار شوند.

ماده بيست وششم:
1) هر كس حق دارد كه از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودي كه مربوط به تعليمات ابتدايي و اساسي است بايد رايگان باشد. آموزش ابتدايي اجباري است. آموزش حرفه اي بايد عموميت پيدا كند و آموزش عالي بايد با شرايط تساوي كامل به روي همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره گيرند.
2) آموزش و پرورش بايد طوري هدايت شود كه شخصيت انساني هر فرد را به حد كمال رشد آن برساند و احترام به حقوق و آزادي هاي اساسي بشر را تقويت كند. آموزش و پرورش بايد حس تفاهم، گذشت و احترام به عقيده مخالف و دوستي بين تمام ملل و جمعيتهاي نژادي يا مذهبي و همچنين توسعه فعاليتهاي ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهيل نمايد.
3) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند.

ماده بيست و هفتم:
1) هر كس حق دارد آزادانه در زندگي فرهنگي اجتماع شركت كند، از هنرها بهره گيرد و در پيشرفت علمي و فوائد آن سهيم باشد.
2) هر كس حق دارد از حمايت منافع معنوي و مادي آثار علمي، ادبي يا هنري خود برخوردار شود.

ماده بيست وهشتم:
هر كس حق دارد برقراري نظمي اجتماعي و بين المللي را بخواهد كه حقوق و آزادي هايي را كه در اين اعلاميه ذكر گرديده است تامين كند و آنها را به مورد اجرا گذارد.

ماده بيست و نهم:
1) هر كس در مقابل آن جامعه اي وظيفه دارد كه رشد آزاد و كامل شخصيت او را ميسر كند.
2) هر كس در اجراي حقوق و استفاده از آزادي هاي خود فقط تابع محدوديت هايي است كه به وسيله قانون و منحصراً به منظور تامين، شناسايي و مراعات حقوق و آزادي هاي ديگران و براي رعايت مقتضيات صحيح اخلاقي و نظم عمومي و رفاه همگاني در شرايط يك جامعه دمكراتيك وضع گرديده است.
3) اين حقوق و آزادي‌ها در هيچ موردي نمي‌توانند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردند.

ماده سي ام:
هيچ يك از مقررات اعلاميه حاضر نبايد طوري تفسير شود كه متضمن حقي براي دولت، جمعيت يا فردي باشد كه به موجب آن بتوانند هر يك از حقوق و آزاديهاي مندرج در اين اعلاميه را از بين ببرند يا در راه آن فعاليتي نمايند.


اين بيانيه در روز 10 دسامبر سال 1948 به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيده است

هیچ نظری موجود نیست: