در سالن فرودگاه دبی، پرواز ایران را انتظار می کِشم. در اطرافم ایرانیانی در میان کیسه هایی پلاستیکی، با آرم آشنای "دیوتی فری" فرودگاه دبی، و ساک های دستی ورم کرده از انواع کالا فرو رفته اند. خانم جوانی با صدای بلند، طوری که همه ایرانی های سالن بشنوند، برای اطرافیانش توضیح می دهد که خرید از فروشگاههای لندن به صرفه تر از خرید از فروشگاههای دبی است. خانم های دیگر، با روسری هایی افتاده بر روی شانه، در حالی که تلاش می کنند حرصشان از این فخرفروشی را پنهان کنند، از آخرین لحظه های امکان بی حجابی در فضایی عمومی استفاده می کنند. مردان، خسته و بی خیال، روی صندلی هایشان ولو شده اند و در جمع دوستانشان لاابالی وار الفاظ رکیک ردّ و بدل می کنند. اگر خانمی با لباسی باز از پشت شیشه سالن عبور کند، با چشمانی حریص از روی صندلی نیم خیز می شوند تا حتی چند ثانیه شهوت هم هدر نرود؛ سپس دوباره با قیافه ای بی خیال، خواب آلود و دلخور روی صندلی هایشان ولو می شوند.