۱۳۸۶ فروردین ۲۸, سه‌شنبه

نمایشگاه کار

از این به بعد ناچارم که کوتاه بنویسم و به ثبت وقایع روزانه اکتفا کنم. زیرا که مجال کمی برای نوشتن دارم. با این حال ایده نوشتن از مشکلات فرهنگی آن آب و خاک را هنوز از دست نداده ام. در چند روز آینده شرح بازدید یک روزه ام از موزه هنر لوس آنجلس را برایتان خواهم نوشت. بازدیدی که به لطف دختر عمو و پسر عمویم در روز یکشنبه انجام شد. تعدادی عکس هم گرفته ام که با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

دیروز از نمایشگاه کار بازدید کردم. نمایشگاه کار جایی است که در آن تعدادی از صاحبان مشاغل گرد هم می آیند و موقعیت های شغلی شرکتشان را ارائه می کنند. از مزیت های اینگونه نمایشگاهها یکی آن است که متقاضیان کار، مستقیما در ارتباط با شرکت هایی قرار می گیرند که به نیروی کار نیاز دارند. دیگر اینکه امکان گفتگوی رودرو و احتمالا مصاحبه استخدامی در همان نمایشگاه برای همه فراهم می شود. به این ترتیب، جویندگان شغل زمان کمتری را برای طی مسافت های طولانی در شهر می پیمایند؛ تماس های تلفنی کمتری می گیرند و ایمیل های کمتری می فرستند. به نظرم ایده خوبی است؛ البته نه برای ایران که نرخ بیکاری اش سر به آسمان می ساید. اما ایراداتی هم به این نمایشگاهها می گیرند. مهمترین آنها اینکه بعضی از شرکت ها بصورت قانونی ملزم به شرکت در این نمایشگاهها هستند و نتیجه این می شود که مشارکت می کنند ولی نیرو جذب نمی کنند.

جویندگان کار، با لباس رسمی (کت و شلوار و کراوات) در این نمایشگاهها شرکت می کنند. چندین نسخه از رزومه شان را هم همیشه همراه خود دارند. لباس رسمی برای این است که گاهی در همانجا مصاحبه استخدامی برگزار می شود و شاید ندانید که اینجا باید با لباس رسمی در مصاحبه استخدامی شرکت کرد. رزومه را هم همراه خود می برند تا پیش از هر صحبتی ابتدا نسخه ای از آن را به شرکت مورد نظرشان ارائه کنند.

نمایشگاه دیروز، در هتل هیلتون نزدیک فرودگاه بین المللی لوس آنجلس برگزار شد. نمایشگاه کوچکی بود و حدود پانزده تا بیست شرکت در آن حضور داشتند. سه شرکت از آن تعداد، کار مرتبط با مهندسی مکانیک داشتند. شرکت های آئروجت، لاکهید و تویوتا. شرکت آئروجت به دلایل امنیتی تنها شهروندان آمریکا را استخدام می کرد. در شرکت لاکهید، برای افرادی که شهروند نبودند، موقعیت های شغلی محدودی وجود داشت. مصاحبه ای هم با من کردند ولی محترمانه جواب منفی دادند. شرکت تویوتا هم گفت که نیاز وافری به مهندس دارد ولی بهتر است از طریق اینترنت اقدام کنم. به نظرم این هم روشی محترمانه برای نه گفتن باشد. انتظار نداشتم با همین اقدام اول استخدام شوم. از همان ابتدا هم با این قصد رفتم که تجربه کسب کنم.

وقتی ماجرا را برای یکی از بستگانم تعریف کردم نکته ای گفت که برایم جالب بود. او گفت برای اولین بار، دومین بار، سومین بار و دهمین بار اقدام می کنی و موفق نمی شوی. سپس برای یازدهمین بار اقدام نمی کنی بلکه باز می گردی و باز برای اولین بار اقدام می کنی! یعنی که تعداد اقدام های ناموفق نگرانت نکند.

دیروز با دوستی صحبت می کردم. نصیحت می کرد که حتما در یکی از کلاس های آموزشی که در کالج ها و دانشگاههای این اطراف برگزار می شود شرکت کنم. می گفت این کار کمکم می کند که وارد جامعه بشوم و این خود دروازه ای به سوی موقعیت های شغلی خواهد بود. در همین چند روزه باید برنامه های دانشگاهها را مرور کنم. از کلاسهای مرتبط با مهندسی مکانیک شروع خواهم کرد.

هیچ نظری موجود نیست: