۱۳۸۷ فروردین ۲۴, شنبه

فمینیسم

دو یادداشت اخیرم در مورد جنبش برابری خواهی زنان ایرانی، نقد و نظرات مختلفی را در پی داشتند. این نظرات اگرچه در اساس حاوی مخالفتی نبودند اما، نشان از نگرانی هایی داشتند که در دل متن ها پیدا بود. از نگاه من، این نقدها گرد مفاهیمی شکل گرفته بودند که در دو یادداشت پیشین از کنارشان گذشته بودم. و از آن میان اولین، مفهوم فمینیسم بود که برگردان فارسی آن شده "جنبش برابری خواهی زنان". در این یادداشت، تلاش خواهم کرد نظرم را در خصوص این جنبش اجتماعی روشن تر بیان کنم. این یادداشت را بهانه ای ببینید برای ادامه دادن به یک گفت و گوی دوستانه و نظرخواهی از دوستان.

فمینیسم، جنبشی اجتماعی است که حدود دویست سال پیش با هدف کسب برابری حقوقی زنان و مردان در آمریکا و انگلستان شکل گرفته است. این جنبش، اکنون شاخه های گوناگونی دارد.

از نگاه من، خشن ترین فمینیست ها آنهایی هستند که محدودیت های حقوقی پیش پای زنان را ناشی از ساخت های مردسالارانه اجتماعی و حقوقی می دانند که مردان بنیان گذارده اند. این شاخه از فمینیسم، بسیار مرد ستیز و زن شیفته است. و جامعه ایرانی، فمینیسم را با این چهره می شناسد. زن فمینیست به روایت سینما و تلویزیون ایران، زنی مقتدر است که به تخریب مردان موفق پیرامون خود کمر همت می بندد. و این مبارزه را آنقدر ادامه می دهد تا از اقتدار مردان چیزی باقی نمی ماند و به شکست کامل می رسند. در پایان داستان، این زن گاهی سخاوتمندانه بخشی از هویت از دست رفته مردان را به آنان می بخشد تا تصویر اهورایی زن را کامل کند.

اما فمینیسم چهره دیگری هم دارد. چهره نوین فمینیسم، که "فرا-فمینیسم" نامگذاری شده، هرگونه مرزبندی و موضع گیری بین مرد و زن را "جنسیت گرایانه" و در نتیجه ضد فمینیستی می داند. برخی از پیروان این دیدگاه ،شالوده فمینیسم را این مفهوم ساده و بدیهی می دانند که" زنان هم انسان هستند". یکی از جرقه های شکل گیری این نگاه نوین مقاله ای است، به قلم سوزان بلتین*، که در سال هزار و نهصد و هشتاد و دو در نیویورک تایمز به چاپ رسیده است. این مقاله، با عنوان "صدای نسل فرا-فمینیست" **، به گفت و گو با زنانی می پردازد که همگی به آرمانهای فمینیستی باور دارند اما خود را فمینیست نمی دانند.

از نگاه من ایرانیان، تحت تاثیر رسانه های جمعی، فمینیسم را با چهره خشن و مخرب آن می شناسند. آنان در دل به آرمانهای "ضد جنسیت گرایانه" باور دارند، اما در سایه چهره مخربی که از فمینیسم در ذهن دارند، محتاطانه هرگونه حرکتی در جهت احیای حقوق زنان را موکول به فردا می کنند. سخن پایانی اینکه، زیر پرچم هیچ اندیشه و مکتبی نمی ایستم اما، با مفهوم نوین فمینیسم موافقم.

مرجع: دانشنامه ویکیپیدیا

هیچ نظری موجود نیست: