۱۳۸۷ شهریور ۲۸, پنجشنبه

غنای فرهنگی یا قدمت بی فرهنگی

نزدیک به یک هفته است که توفان "آیک" از هیوستون گذشته و به شبکه توزیع برق شهر صدمات جدی زده است. بسیاری از هیوستونی ها هنوز در انتظار وصل مجدد برق به خانه هایشان هستند. فکر می کردم با خاموش شدن چراغهای راهنمایی مشکل بزرگی در ترافیک شهر ایجاد خواهد شد. اما رانندگان تنها با رعایت حق تقدم و بدون هیچ مشکلی هر روز از تقاطع های شهر عبور می کنند. حتی یک بار هم پلیسی را در تقاطع های بزرگ بدون چراغ راهنمایی ندیده ام. و تا امروز حتی یک گره ساده ترافیکی هم ندیده ام. اینهمه شعور و فرهنگ این مردم مرا به شگفتی و تحسین وا می دارد. پیش از سفر به این دیار حتی در تخیلم هم نمی گنجید که مردمی چنین متمدن وجود داشته باشند. از صمیم قلب خوشحالم که در بین این مردم زندگی می کنم. و هر روز بیش از پیش به این مهم پی می برم که غنای فرهنگی مهمتر از قدمت بی فرهنگی است.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

آری بدرستی اشاره کردی. از مدتها پیش میدانستم چرا آمریکا ابرقدرت تکنولوژِی، اقتصادی، سیاسی و نظامی دنیاست. همان فرهنگ درست خمیر مایه چنین گرانبهایی است.

ناشناس گفت...

صد سال پیش در آمریکا انسان ها به خاطر یک مشت دلار هم دیگر را می کشتند و امروز در اوج فلاکت به فکر رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی هستند.
سی سال پیش در ایران مردم پول توی جیبشان را در اختیار نیازمندان قرار می دادند و امروز حتی برادر ها هم به هنگام نیاز به غریبه ای تبدیل می شوند.
گاهی همه تقصیر ها را به گردن دولت می اندازم و گاهی همه را به گردن مردم.
مردم کره شمالی و جنوبی، مردم آلمان شرقی و غربی یک فرهنگ و زبان داشتند اما حکومت هایشان ان ها را متفاوت کرد.
مردم آمریکا و کانادا و استرالیا هیچ زبان و فرهنگ مشترکی نداشتند اما حکومت آن ها را یک دست کرد.

دور تاریخ هم شاید بی تاثیر نباشد چون اگر نگاهی به امپراتوری ها بیندازیم از هیچ کدامشان چیزی جز کشورهای غیر پیش رفته باقی نمانده است.
شاید هزار سال دیگر آمریکا و اروپا رو به افول بگذارند و خاورمیانه ای ها باز بر اریکه قدرت سوار شوند.
اما این نکته را هم باید گفت که هزاران نفر از مردم مهاجررا دیده ام که حتی پس از سال ها زندگی در استرالیا هنوز هم مثل تهران رانندگی می کنند.

این مطلب آن قدر برایم ارزشمند است که شاید روزی برای یافتن دلیل آن ، شروع به مطالعه جامعه شناسی کنم.
از احوالاتت بیش تر بگو
هنوز زن نگرفتی بچه!!!!!!!!!!!

ارادتمند : داود
می خواستم آدرس ایمیلم رو در بخش نظرات وارد کنم که با پیعام زیر مواجه شدم

آدرس اینترنتی دارای نویسه های غیرمجاز است

ناشناس گفت...

پرچینِ وبلاگ کوتاه است و هر کس و ناکسی از هرجایی ناغافل پیدا می شود و سرکی می کشد و می رود، من امّا دیدم انصاف نیست بیایم و بخوانم و ببینم دلِ نزدیک داری، و بی سلام و سرسلامتی بروم.
از وبلاگِ حضرت امیدخان به اینجا رسیدم، این امید هم حکایتی است، در میان اینهمه شهرآشوبی، کار صواب هم می کند گاهی ناخودآگاه.
یا حقّ.